دوم) احزاب مذهبی: احزاب محافظهکار مذهبی در اسراییل رأی مذهبیترها را به خود جذب میکنند و در اکثر امور اقتصادی و سیاسی میتوانند با هر مجموعهای همراه شوند، گرچه در سالهای اخیر گرایش بیشتری به همراهی با راستگراها از خود نشان دادهاند. شاس در دو سال اخیر با اختلافات درونی روبهرو بوده است و این باعث افول این حزب تندروی مذهبی از یازده به هفت کرسی شد. اتحاد یهودی تورات هم شش کرسی کسب کرد و یک کرسی خود را از دست داد. این دو حزب نیز همراهان دیگر نتانیاهو در دولت آینده خواهند بود.
سوم) احزاب شخصمحور: حزب یش اتید(آیندهای هست) و حزب کولانو(همهی ما) احزابی شخصمحور هستند که بنا به کاریزما و محبوبیت رهبرشان تشکیل شدهاند و سعی میکنند خود را در میانهی راست و چپ اسراییل تعریف کنند. هر دو شعارهایی برابریخواهانه در امور اقتصادی سر میدهند، و اختلاف عمدهشان در مقولهی امنیتی است. کولانو دیدگاهی مشابه با راستگرایان دارد و کمترین انعطافی دربارهی فلسطین نشان نمیدهد، یش اتید اما موضعی شبیهتر به حزب کارگر میگیرد. هر دو از عملیات جنایتکارانهی سال گذشته اسراییل علیه غزه حمایت میکنند. یائیر لپید، رهبر حزب یش اتید، در انتخابات گذشته با وعدهی بهبود امور اقتصادی و نطقهایی آتشین توانست نوزده کرسی را برای حزبش به ارمغان آورد، اما بعد از انتصاب به سمت وزیر دارایی، کاهش یارانهها و اتخاذ سیاستهای ریاضتی، تا یازده کرسی افت کرد. کولانو، حزبی جدید و عمدتاً جداشده از لیکود، به ده کرسی رسید. یش اتید، علاقهای به همکاری دوباره با لیکود از خود نشان نداد، و کولانو که تا روز انتخابات موضعی مبهم دربارهی همکاری با دولت بعدی گرفته بود، از پیروزی نتانیاهو استقبال کرد.
چهارم) احزاب چپ میانهرو: حزب کارگر به رهبری اسحاق هرتسوگ با حزب هاتنوعا(جنبش) به رهبری تسیپی لیونی، ائتلافی را تحت عنوان «اتحاد صهیونیستی» با هدف کنار زدن نتانیاهو تشکیل دادند. هر دو حزب، در رسانههای اسراییلی تحت عنوان چپ شناخته میشوند، اما «میانهرو» قطعاً توصیف بهتری است. در سیاست امنیتی و خارجی، تفاوت عمدهای با لیکود ندارند و صرفاً مواضعی اندکی ملایمتر دارند. در مناظرات انتخاباتی، گهگاه تمییز نمایندهی این ائتلاف از نمایندهی لیکود کار سختی بود. نقطهی اتکای اتحاد صهیونیستی در تبلیغات انتخاباتی، بحران مسکن و افزایش هزینههای زندگی در دوران نخستوزیری نتانیاهو بود. اسحاق هرتسوگ هم موفق شد تصویر رهبری قدرتمندتر از رهبران پیشین حزب کارگر را به نمایش بگذارد. اکثر نظرسنجیها در روزهای آخر خبر از برتری قاطع این اتحاد در برابر لیکود میدادند، اما در نهایت با 24 کرسی و 6 کرسی کمتر از لیکود به کار خود پایان داد. احزاب کارگر، هاتنوعا و کادیما( که در این دوره شرکت نکرد و موضعی شبیه به هاتنوعا داشت)، در انتخابات قبلی به 23 کرسی دست یافته بودند.
پنجم) احزاب ضداشغال: تا انتخابات پیشین، حد ورود به پارلمان، کسب 2 درصد آراء کشوری بود. با ابتکار آویگدور لیبرمن اما این حد تا 3.25 درصد افزایش یافت. قانون جدید عملاً علیه احزاب عرب، و احزاب چپگرای ضداشغال بود که رأیی حاشیهای دارند و از نفوذ عمدهای در افکار عمومی برخوردار نیستند. سه حزب اصلی اعراب در واکنش به اعمال این قانون و خطر از دست دادن کرسیهایشان، موفق شدند بالاخره ائتلافی بین کمونیستها(جبههی دموکرات صلح و برابری/حداش)، ناسیونالیستهای عرب(مجلس دموکراتیک ملی/بلد) و اسلامگراها(لیست عربی متحد) تشکیل دهند و خطر عدم ورود به کنست را از بین ببرند. این ائتلاف باعث اقبال بیشتری به احزاب عربی شد، و در نهایت به کسب سیزده کرسی، دو کرسی بیشتر از دورهی قبلی، برای اعراب منجر شد. این بهترین نتیجهی احزب عربی در کنست بود، که باعث شد لیست اعراب سومین مجموعهی بزرگ حاضر در کنست را تشکیل دهد. در کنار احزاب عربی، حزب یهودی، سکولار، چپگرا و ضداشغال مرتس نیز حضور داشت که از شش کرسی به پنج کرسی تنزل پیدا کرد.
گفتگوهای ائتلاف توسط لیکود آغاز شده و مطابق انتظارها، نتانیاهو روی حمایت راستگراها، احزاب مذهبی و کولانو حساب باز کرده است. سختترین بخش گفتگوها، مربوط به همکاری لیکود با کولانو است، که تا این لحظه به نتیجه نرسیده است و دو طرف در حال چانهزنی سنگینی هستند. موشه کالون، رهبر حزب کولانو، از تکرار تجربهی شکستخوردهی یش اتید نگران است و اختیارات زیادی در امور اقتصادی و برنامهریزی برای خود میخواهد. لیکود که به هر حال حزبی راستگراست و با ایدههای اقتصادی برابریخواهانهی کولانو همراهی چندانی ندارد، تا اینجا در برابر دادن اختیار تام مخالفت کرده است. اگر دولت آیندهی اسراییل قبل از اتمام دورهاش دچار فروپاشی شود، امری که البته احتمالش کمتر از فروپاشی از دولت قبلی است)، به خاطر اختلاف مواضع اقتصادی لیکود و کولانو خواهد بود. همراهی راستگرایان، کولانو و احزاب مذهبی، هیچ جایی برای اختلاف محسوس بر سر مسائل امنیتی و فلسطین باقی نخواهد گذاشت. نتانیاهو برای تشکیل دولت جدید تا 22ام آوریل مهلت دارد، و بعید به نظر میرسد که از پس اقناع کولانو برنیاید.
واکنش رسانههای سرشناس و اکثر دولتهای غربی به پیروزی لیکود، صراحتاً یا تلویحاً واکنشی منفی بوده است. نتانیاهو با اتخاذ مواضع تند و سیاستهای آشکارا ضدفلسطینی به تصویر اسراییل در افکار عمومی غرب ضربهی مهلکی زده است و باعث منزوی شدن هر چند کمرنگ اسراییل، و تضعیف رابطهی ویژهی اسراییل با آمریکا شده است. تبلیغات انتخاباتی و مواضع افراطی نتانیاهو در رد تشکیل دولت فلسطین و هشدار دادن به شهروندان یهودی در مورد سرازیر شدن شهروندان عرب اسراییل به حوزههای رأیگیری، تنها به تخریب بیشتر چهرهی نتانیاهو، لیکود، و اسراییل در غرب منجر شده است. ادامهی نخستوزیری نتانیاهو با روشهای فعلیاش، میتواند به واقعیتر شدن چهرهی اسراییل در رسانهها و نزد دولتها و ملتها، و انزوای روزافزونش کمک زیادی کند. یوسف منیر، تحلیلگر فلسطینی-آمریکایی، در یادداشتی که پس از انتخابات در نیویورک تایمز منتشر شد، صراحتاً به این امر اشاره کرد و از پیروزی نتانیاهو ابراز خوشحالی کرد. استدلال منیر، و این نگارنده، در ترجیح پیروزی نتانیاهو به پیروزی کارگر، زدودن این تصویر از افکار عمومی است که اسراییل و اسراییلیها به دنبال برقراری صلح و تشکیل دولت فلسطین هستند و تغییر وضعیت میتواند از درون اسراییل انجام شود. به گفتهی منیر، نمیتواند و نخواهد شد. خوشحالی رسانههای بزرگ از رشد حزب کارگر در نظرسنجیها و احتمال پیروزیاش در برابر لیکود، نمود کمنظیری از امید واهی غرب به صندوق انتخابات، و مهمتر از آن حزب کارگری بود که نمایندگانش محمود عباس را هم شریکی برای مذاکرات صلح نمیدانند و بخش اعظم تقصیر را متوجه طرف فلسطینی میدانند. پیروزی کارگر، ادامهی وضعیت کجدار و مریز همیشگی بود، اما پیروزی نتانیاهو شاید بتواند کفه را بیش از پیش به نفع طرف فلسطینی سنگین کند. دولتهای اروپایی که در سال گذشته وعدهی شناسایی رسمی فلسطین در صورت عدم پیشرفت مذاکرات را دادهاند، اکنون دلیل بهتری برای شناسایی رسمی فلسطین و حمایت از فلسطین در مذاکرات علیه اسراییل دارند. جنبش رو به رشد بایکوت محصولات اسراییلی، میتواند آرام آرام همراهی بیشتری در بین سیاستمداران و جوامع غربی، حامیان اصلی اسراییل، ایجاد کند. شاید بشود امید داشت همان تصویرسازیای که در دوران رییس دولت سابق ایران در مورد ایران انجام شد و به اتحاد غرب و وضع تحریمهایی سنگین علیه ملت ایران منجر شد، اکنون در مورد نتانیاهو و دولت اسراییل انجام شود.
برندهی اصلی انتخابات را اما شاید بشود دولتهای مرتجع عضو اتحادیهی عرب دانست. نبیل العربی، دبیر کل مصری اتحادیهی عرب سخنان ضدفلسطینی نتانیاهو در تبلیغات انتخاباتی را بخشی از تبلیغات انتخاباتی و بنابراین کم اهمیت دانسته بود و به از سر گیری مذاکرات صلح ابراز امیدواری کرده بود. در مقابل، مقامات دولت آمریکا، حامی اصلی اسراییل، به این گفتههای نتانیاهو واکنش نسبتاً تندی نشان دادند و از احتمال تجدید نظر در حمایت صددرصدی آمریکا گفتند؛ این موضع آمریکا بود که باعث شد نتانیاهو سریعاً از مواضعش در تبلیغات عقبنشینی کند. این موضعگیری مضحک دبیرکل اتحادیهی عرب، نشانهای دیگر از همکاری و همراهی دولتهای مرتجع عربی به رهبری عربستان و مصر با اسراییل است. انتخابات 2015 اسراییل هر نتیجهای برای شهروندان یهودی اسراییل داشته باشد، احتمالاً به روشن شدن هر چه بیشتر مرزهای ائتلافها و برافتادن پرده از مواضع دولتهای منطقه و جهان، کمک زیادی خواهد کرد.
*این یادداشت در هفتهنامه صدا منتشر شده بود.